به چه مانند کنم حالت چشمان تو را؟
به یکی اختر رخشنده به دامان سپهر
یا به الماس سیاهی که بشوییدش در جام شراب
به چه مانند کنم موی پریشان تو را؟
به دل تیره شب
به یکی هاله دود
یا به یک ابر سیاه که پریشان شده و ریخته بر چهره ماه
به نوازش گر جان
یا بدان شعله شمعی که بلرزد ز نسیم
به چه مانند کنم سرخی لبهای تو را؟
به یکی لاله شاداب که بنشسته به کوه
به شرابی که نمایان بود از جام بلور
به صفای گل سرخی که بخندد در باغ
به شقایق که بود جلوه گر بزم چمن
یا به یاقوت درخشانی در نور چراغ
مرمر صاف تنت را به چه مانند کنم؟
به بلوری رخشان
یا به یک بستر رویائی نرم
به یک ابر سپید
یا به یک مخمل خوشرنگ نوازش گر گرم
به یک چشمه نور
یا به سیمای گل انداخته از دولت شرم
به گل یاس که پاشیده به آن پرتو ماه
یا به قوئی که رود نرم سبک در دل آب
به چه مانند کنم جلوه پستان تو را
به یکی گوی بلورین که بود در سر آن دانه لعل
یا به یک تنگ بلورین که بود پر ز شراب
به یکی شیشه عطر که دهد بوی بهشت
یا به لیموئی پر از شهد که لرزد در آب
به چه مانند کنم خلوت آغوش تورا؟
به یکی بسته گل
به پرستشگه عشق
یا به خلوت گه جانها که غم از یاد برد
به نفسهای بهار
یا به یک خرمن یاس
به چه مانند کنم؟
من ندانم به نگاهی تو بگو