چشم ودل باز کن که جان بيني
آنچه ناديدني است آن بيني
گر به اقليم عشق رو آري
همه آفاق گلستان بيني
آنچه بيني دلت همان خواهد
وآنچه خواهد دلت همان بيني
بي سروپا گداي آنجا را
سرزملک جهان گران بيني